۱۳۸۹ دی ۹, پنجشنبه

چریدن عاشقانه و عارفانه

خوبم و خوبیم و غذا داریم برای خوردن و غم هم که اصلن. کسی چه می داند، زندگی حتمن همین است و قربان شکوهش. لذت... لذت... لذت... لذت... خوردن، خوابیدن، دادن، کردن و همین.
پس بود آن چه بود و من آن را در خاطر ندارم، تو هم گمان خوش دار و خبر آن را از من مپرس!
رسائل عرفانی/ابن عربی/ترجمه ی فولادوند/نشر جامی/ص171




۱ نظر: